چاقیObesity از کلمه لاتین obesitas گرفته شده که به معنای ضخیم، چاق یا فربه است. که در گذشته از چاقی به عنوان نشانه ثروتمندی و رفاه دیده میشدهاست. اما با گذشت زمان و با افزایش وزن بدن، بیماریهای قلبی و کلیوی افزایش یافته و بیشتر رایج شد.
تعریف چاقی
بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی (WHO)، چاقی به تجمع غیرطبیعی و مازاد چربی در بدن گفته می شود که علاوه بر اینکه ظاهر شخص را ناموزون می سازد عوارض فراوان و خطرات کشنده برای فرد دارد.
تعریف تغذیه
غذا به تر کیب شیمیائی گفته می شود که باید شامل پروتئین ها، چربی ها، کربوهیدرات ها، مواد معدنی ، ویتامین وآب باشد تا بعد از خوردن و هضم شدن ایجاد حرارت و انرژی کرده و موجب ترمیم بافتها ،رشد و نمو و تنظیم اعمال حیاتی می گردد.
اصولا چاقی یک مشکل وابسته به سبک زندگی است که در آن اقتصاد و اترژی در نقاط خاص تعادلی خودش قرار می گیرد . عمده ترین دلیل چاقی تغذیه و تحرکات کم بدنی است. و البته گاهی هم چاقی به دلیل بیماریها و ژنتیک به وجود می آید.
در واقع می توان گفت که این سبک تغذیه و تحرک به طرحواره های تنانه[1] و بدنی افراد برمی گردد، به طوریکه بدون در نظر گرفتن این طرحواره های بدنی نمی شود از مشکل چاقی خلاصی یافت. این الگوهای بدنی همواره مقاوم به تغییرند. اصولا این طرحواره های پیش کلامی[2]، بخشی از آنها قابل ناگذاری هستند ولی بخش وسیعی قابل نامگذاری نمی باشد.الگوهای اولیه تغذیه موجب جذب انرژی می شود که اصطلاحا میل را به وجود می آید و وقتی میل، روی خوردن سرمایه گذاری[3] می شود انگار که تخلیه هیجانی صورت گرفته است و در اینجاست که در حالت شادی یا حتی عصبانیت، به سمت غذا می رود و غذا می خورد. در اینجا وقتی فرد بتواند تکانه های مرتبط با نیازش را به تاخیر بیاندازد می تواند تجسم و تخیل کند . من باب مثال اگر فرد در این لحظه نتواند غذا را بخورد، و اگر لذت آن غذا در آن لحظه در او پدید بیاید، آنگاه می تواند میل را به تاخیر بیاندازد . به این ترتیب افراد می توانند روی کلیه امیال و تکانه هایشان کنترل داشته باشند
[1] Body schema
[2] Non-verbal schema
[3] Cathexis