🌲اختلالات عصبی – شناختی
🌲neurocognitive disorders
✅اختلالات عصبی – شناختی (که در DSM – IV «زوال عقل، دلیریوم، یادزدایشی، و اختلالات شناختی نامیده می شد») با دلیریوم ( روان آشفتگی) شروع می شود و مجموعه نشانگان اختلال عصبی – شناختی، اختلال عصبی – شناختی خفیف، و انواع فرعی سبب شناختی آنها را به دنبال دارد. انواع فرعی اختلالات عصبی – شناختی عمده یا خفيف عبارتند از اختلال عصبی – شناختی ناشی از بیماری آلزایمر؛ اختلال عصبی – شناختی عروقی؛ اختلال عصبی – شناختی مرتبط با اجسام لوی؛ اختلال عصبی – شناختی ناشی از بیماری پارکینسون؛ اختلال عصبی – شناختی پیشانی – گیجگاهی؛ اختلال عصبی – شناختی ناشی از صدمه مغزی آسیب زا؛ اختلال عصبی – شناختی ناشی از عفونت HIV ؛ اختلال عصبی – شناختی ناشی از مواد دارو؛ اختلال عصبی – شناختی ناشی از بیماری هانتینگتون؛ اختلال عصبی – شناختی ناشی از بیماری پریون؛ اختلال عصبی – شناختی ناشی از بیماری جسمانی دیگر؛ اختلال عصبی – شناختی ناشی از سبب شناسی های متعدد؛ و اختلال عصبی – شناختی نامشخص. طبقه اختلال عصبی – شناختی، گروهی از اختلالات را در بر می گیرد که در آنها کمبود بالینی اصلی در عملکرد شناختی است و به جای اینکه رشدی باشند، اکتسابی هستند. گرچه کمبودهای شناختی در تعدادی از اختلالات شناختی، اما نه در همه آنها وجود دارند ( مثل اسکیزوفرنی، اختلالات دو قطبی)، فقط اختلالاتی که ویژگی های اصلی آنها شناختی هستند در طبقه اختلال عصبی – شناختی منظور شده اند. اختلالات عصبی – شناختی اختلالاتی هستند که در آنها شناخت معیوب از زمان تولد یا اوایل عمر وجود نداشته است و بنابراین، بیانگر تنزل از سطح عملکرد نایل شده قبلی است.
اختلالات عصبی – شناختی از نظر اینکه مجموعه نشانگانی هستند که آسیب شناسی زیربنایی و همین طور سبب شناسی برای آنها را می توان به صورت بالقوه تعیین کرد، در 5-DSM منحصر به فرد . درباره موجودیت های بیماری زیربنایی مختلف پژوهش گسترده ای شده، تجربه بالینی، و اتفاق ناسانه در مورد ملاکهای تشخیصی آنها وجود دارد. ملاکهای 5-DSM برای این اختلالات با گروه های کارشناس برای هریک از موجودیت های بیماری و تا حد امکان هماهنگ با اتفاق ما در مورد ملاک های هریک از آنها ایجاد شده اند. در مورد فایده بالقوه شاخص های زیستی نیز مشورت گروه های کارشناس آرای کنونی در مورد ملاک در ارتباط با تشخیص، بحث شده است. زوال عقل در رده موجودیت تازه ای به نام اختلال عصبی – شناختی عمده قرار گرفته است، هرچند که اصطلاح زوال عقل از انواع فرعی سبب شناسی که این اصطلاح در آن متعارف است، حذف نشده است. علاوه بر این، 5-DSM سطح نه چندان شدید اختلال شناختی را به نام اختلال عصبی – شناختی خفیف تأیید می کند که می تواند کانون مراقبت باشد، و در ؛DSM – IV در رده «اختلال شناختی که به گونه دیگری مشخص نشده است» قرار داشت. ملاک های تشخیصی برای این دو موجودیت نشانگانی تأمین شده اند که ملاک های تشخیصی برای انواع فرعی سبب شناختی را در پی دارند. تعدادی از اختلالات عصبی – شناختی اغلب باهم وجود دارند و امکان دارد روابط آنها تحت عناوین فرعی مختلف فصل مشخص شده باشند که «تشخیص افتراقی» (مثل اختلال عصبی – شناختی ناشی از بیماری آلزایمر در برابر اختلال عصبی – شناختی عروقی)، «عوامل خطر و پیش آگهی» ( مثل آسیب عروقی جلوه بالینی بیماری آلزایمر را افزایش می دهد)، و / یا «همزمانی اختلالات» ( مثل آسیب شناسی مختلط بیماری آلزایمر – عروقی) از آن جمله هستند.
اصطلاح زوال عقل برای تداوم در 5-DSM حفظ شده است و امکان دارد در محیط هایی که پزشکان و بیماران به این اصطلاح عادت کرده اند، استفاده شود. گرچه زوال عقل اصطلاحی مرسوم برای اختلالاتی چون زوال عقل های تباهشی است که معمولا افراد سالخورده را مبتلا می کند، ولی از اصطلاح اختلال عصبی – شناختی به طور گسترده ای استفاده شده و اغلب برای بیماری هایی ترجیح داده می شود که افراد جوان تر را مبتلا می کنند، مانند اختلالی که پیامد جانبی صدمه مغزی آسیب زا یا عفونت HIV است. از این گذشته، تعریف اختلال عصبی – شناختی عمده قدری گسترده تر از اصطلاح زوال عقل است، زیرا افرادی که در زمینه واحدی تنزل قابل ملاحظه ای دارند می توانند مورد این تشخیص، مخصوصا طبقة «اختلال یادزدایشی» DSM – IV قرار بگیرند، که اکنون با عنوان اختلال عصبی – شناختی ناشی از بیماری جسمانی دیگر تشخیص داده می شود و از اصطلاح زوال عقل برای آن استفاده نمی شود.